اقتصاد سالم و قدرتمند، اقتصادی است که در آن دولت هیچ «یارانه»ای مگر در برخی موارد استثنایی و اضطراری و نیز مواردی که به طور ویژه در اختیار دولت است (مثل هزینههای نظامی و ...) اختصاص ندهد.
..........
اما کشورهای عقب افتاده، در حال توسعه و حتی برخی از کشورهای قدرتمند اقتصادی در دورههای بحران، یا به خاطر چرخش تولید، یا رقابت و ...، یارانههایی را اختصاص میدهند که آنها نیز باید هر چه سریعتر «یارانه» را در چرخش اقتصادی به حداقل برسانند.
الف - حال فرض کنیم که نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران، سالانه مبلغی حدود 40.000 میلیارد تومان (فرضی – برابر با سرمایهی احداث سالانه 40.000 کارخانهی یک میلیارد تومانی که اگر در هر کدام فقط 20 فرصت شغلی ایجاد شود، برابر با سالانه 800 هزار فرصت شغلی جدید است) از بودجه و درآمد خود را به یارانه، آن هم برای مواد مصرفی و یا به اصطلاح کالاهای ضروری [مثل: حاملهای انرژی یا گندم، روغن، شکر و ...] اختصاص میدهد! در واقع اختصاص چنین بودجهای از درآمدهای یک کشور، آن هم کشوری چون جهموری اسلامی ایران که هنوز عقبافتادگیهای بسیاری دارد، نشان از بیماری مهلک اوضاع اقتصادی است که باید هر چه سریعتر درمان شده و بهبود یابد.
ب – اولین موضوع قابل توجه این است که این بودجه از فضا تزریق نمیگردد، بلکه از همان درآمدهای دولت که عمدتاً از ناحیهی فروش نفت است جدا میشود. و در واقع همان بیتالمال متعلق به تک به تک مردم است.
ج – اگر عدالت اجتماعی را هدف و منظور از برنامههای اقتصادی قرار دهیم، و جمعیت جمهوری اسلامی ایران را 70 میلیون نفر در نظر بگیریم، سهم هر ایرانی از این بودجه رقمی معادل سالانه (حدود) 570 هزار تومان و ماهانه حدود 47500 تومان میشود.
د – حال دقت کنیم که در شیوه متداول، (روش هزینهی بودجهی یارانهای که تا کنون اعمال میشد)، سهم عمدهای از این بودجه به یارانهی بنزین اختصاص مییافت و سهم عمده دیگر به سایر حاملهای انرژی مانند: گاز، برق و ... . و در این روش هر کس مصرف بیشتری داشت، سهم بیشتری از بیتالمال را به خود اختصاص میداد.
به عنوان مثال: مصرف بنزین ایران روزانه حدود 60 میلیون لیتر، یعنی سالانه حدود 22 میلیارد لیتر میباشد. حال اگر لیتری 300 تومان یارانه به بنزین اختصاص یابد، سهم کلانی از این بودجه صرف بنزین شده است و حال آن که میانگین تعداد خودرو به جمعیت کشور، هر شش نفر یک خودرو است. در واقع هر یک نفری که صاحب خودرو است، حق بیت المال 5 نفر دیگر را مصرف میکند! و اگر یک نفر سه خودرو داشته باشد، حق 15 نفر دیگر را مصرف مینماید!
یا به فرض سرمایهگذاری بنای بزرگی را به شرکت یا کارخانهی خود اختصاص داده است، فعالیت اقتصادی میکند تا سود بیشتری از سرمایه و کار خود ببرد، اما هزینهی یارانهای برق مصرفی او، از جیب کسی که یک اتاق با یک لامپ یا در نهایت یک آپارتمان ملکی یا اجارهای با 5 لامپ و مقداری وسایل برقی دارد میرود!
در چنین روشی، هر کس خودروی بیشتری دارد، بیشتر از یارانه استفاده میکند! هر کس کاخ، ویلا، خانه و آپارتمان بیشتر یا بزرگ تری دارد و تعداد لامپها یا وسایل الکتریکیاش بیشتر است، ماشینآلات صنعتی برقی بیشتری استفاده کند و ...، سود بیشتری از این یارانه میبرد و در واقع هر کس سرمایه دارتر و مصرف کنندهتر باشد، سهم بیشتری از بیتالمال را به خود اختصاص میدهد! و این روش کاملاً غیر عادلانه بود و هست.
ھ – اکنون میگویند: روش عادلانه این است که هر ایرانی سهم خود از بیتالمالی که به «یارانه» اختصاص داده شده است را دریافت کند. آن کسی که خودرو ندارد، یا آن کسی که در نهایت یک یا دو لامپ و یک تلویزیون یا یخچال دارد، با کسی که چند خودرو یا در هر اتاقی چند لوستر چلچراغ دارد، سهم برابر میبرند. نه آن که هر کسی بیشتر دارد، سهم بیشتری در بیتالمال دیگران داشته باشد.
و – اما این که آیا این روش به نفع ملت است یا دولت؟ باید گفت: اگر دولت با تقوا و خدمتگزار باشد، اگر به نفع حزب خود کار نکند، اگر سراغ رانتخواری و تشکیل باندهای اقتصادی به نفع خود، آقازادههای نامحترم و حزب و سازمان و گروه و دستهی خاص نرود، دولت و ملت یکی میشود. در چنین سیستمی، هیچ سودی برای دولت در نظر گرفته نمیشود، بلکه دولت منتخبینی هستند که توسط ملت برای خدمتگزاری در دورهی معینی انتخاب شدهاند.
ز – اما در مورد کافی یا ناکافی بودن مبلغ «یارانه»، دقت شود که اگر چه هر یک ریال یارانه ضرری است که مردم از جیب خود میپردازند، اما در این برنامه «کفایت» هدف نیست. چرا که دولت چیزی از مقدار یارانهی اختصاصی کم نکرده است، لذا پیش از این نیز بیش از این یارانهای اختصاص نمییافت، بلکه تفاوت در این است که پیش از این ثروتمندترها حق یارانهی دیگران را نوش جان میکردند، اما اکنون حق هر کس به خودش پرداخت میشود تا نظام توزیع یارانه هدفمند و عادلانه گردد و مصرف نیز از جیب دیگران نباشد.
ح – دقت شود که در نظام اقتصاد یارانهای (هر کجا که باشد)، مصرف کننده عقل محاسبهگرش را تعطیل نموده و بدون هیچ دلسوزی و نگرانی خاصی مصرف میکند. گمانش این است که هزینهاش را دولت میپردازد و توجهی ندارد که این هزینه از جیب و سرمایهی خودش هدر میرود. لذا در یک زندگی اروپایی که مجبورند محاسبهگر باشند، در یک آپارتمان 70 متری ممکن است یک لامپ یا در نهایت دو لامپ کم مصرف روشن باشد، اما در یک نظام یارانهای (مثل ایران) در یک آپارتمان مشابه دست کم 12 لامپ و گاهی چند لوستر روشن است.
اما اگر یارانه را حذف کنند، اگر چه نرخ تولید گرانتر میشود، اما میزان مصرف عاقلانهتر و به مراتب کمتر میشود و در واقع هزینهی کاهش مییابد. چرا که اگر یک خانوادهی چهار نفره ماهانه 320 هزار تومان نقدی دریافت کنند، به طور قطع ماهانه دست کم یکصد هزار تومان نیز کمتر مصرف میکنند. لذا به طور مساوی به هر خانوار چهار نفره در ماه 420 هزار تومان تزریق میشود