روساه برا فردوس پور
مدیرعامل ذوبآهن اصفهان گله دارد، گله
دارد، اصغر از عالم و آدم گله دارد، گله دارد. دلیلی پس از اینکه از سوی
کمیته انضباطی دعوت شد که اگر برایش زحمتی نیست به رای کمیته انضباطی
احترام بگذارد و آن را در فیفا پیگیری نکند و با هم دوست باشیم و این
حرفها، با 150 متر پارچهای که مدتها بود نمیدانست از آن چه استفادهای
بکند توماری تهیه کرد و گلهکنان آن را به استاندار داد تا استاندار آن را
به رییس دولت بدهد و رییس دولت با در نظر گرفتن کلیه مصالح، بهصورت
افتخاری و نمادین رای بازی مس و ذوبآهن را صادر کند. از نتیجه مصالح تا
این لحظه خبری نیست اما همین که دلیلی تصمیم گرفته به جای اعتراض به فیفا،
مشکل را از مجاری ورزشی حل کند، کارش قابل تحسین است. خوشبختانه همانطور
که فیفا میخواست به کمک رییس دولت، استاندار اصفهان، نمایندگان مردم
کرمان در مجلس و جمعی دیگر از مقامهای ورزشی دو استان، این معضل ما هم به
دست ورزشیها حل شد و باز هم روسیاهیاش برای عادل فردوسیپور ماند!
هر بازیکن، صدتا تک تومنی!
رکورد کمترین میزان مبلغ دریافتی در کل
لیگهای ورزشی ایران توسط بر و بچههای واترپلوی آذربایجان شرقی شکست.
قرارداد هر کدام از بازیکنان این تیم مبلغ یکصد تومان (معادل یکهزار ریال)
گزارش شده که به نظر مبلغ ناچیزی میرسد، اما تا دلتان بخواهد خیر و برکت
دارد و باید حواستان حسابی جمع باشد که با پولهای دیگرتان قاطی نشود. از
آنجایی که باید برای چنین پولی برنامهریزی کرد تا بتوان با مجموع آن یک
گوشه کار را گرفت، با قرارداد یکی از بازیکنها در ابتدا یک خودکار
میخریم تا بتوانیم قراردادها را ثبت کنیم و به احمدآقا میسپاریم که بقیه
پول خودکار را بعدا برایش میبریم. برای حضور در تمرینات فقط کافی است 24
ساعت زودتر از روزهای معمول از خواب بیدار شویم تا با کمی پیادهروی
بتوانیم به موقع به تمرین برسیم. بعد از تمرین هم نیازی نیست که حتما از
غذاهای شاهانه مثل سنگک و بربری که قیمت هر بیکنجدش برابر با قیمت 4
بازیکن است، استفاده کنیم، بلکه با نان لواش یا نانهای متری هم میتوان
زنده ماند تا به یک آبادی رسید. بقیه پول را هم آدم برای بچههایش
پسانداز کند خیلی بهتر است تا اینکه برود بیخودی یخچال و تلویزیون و تخت
و اینچیزها بخرد؛ پس دیدید که با صد تا تک تومنی هم میشود در این کشور
زندگی توام با ورزش حرفهای انجام داد!
پارت کعب
حسین کعبی از دست همه شایعهسازان شاکی
است. میگوید: «توی چشمم زل میزنند و میگویند حسین را توی پارتی
گرفتند.» تا اینجا که اصلا قابل باور نیست چون فقط یک عده هستند توی چشم
مردم زل میزنند که آنها هم تنها به دایی پاس نمیدهند وگرنه اینکه
بخواهند چیزی را به دایی نسبت بدهند، تا این لحظه که چنین خبرهایی نبوده.
کعبی ادامه میدهد:«من آنموقع که مجرد بودم پارتی نمیرفتم، الان که یک
بچه 4ماهه هم دارم.» انصافا این یکی را درست میگوید. با بچه 4 ماهه آدم
میرود پارتی که جلوی دست و پا را بگیرد؟ بچه را نمیگوییم، کعبی را
میگوییم که جلوی دست و پای بچه را میگیرد. خنده ندارد، همین حسین کعبی
وقتی چهار ماهش بود در اردوی تیم ملی نوجوانان تکلهای خشن میزد و
بازیکنان هجده، نوزده ساله را مصدوم میکرد، یعنی پسر آن پدر نمیتواند در
مهمانی، دوتا هلیکوپتری ناقابل بزند و یاد و خاطره پدر را زنده کند؟
البته قبول داریم آنزمانها بچه چهارماهه خیلی بود، اما به هر حال بچه
حسین کعبی هم فارغ از سن و سالش، بزنیم به تخته برای خودش مردی است!
روزنامه گل