فوتبال ایران خبرنگار حرفهای هم میخواهد
مرد بزرگ قطعا آدم های بزرگ را هم کنار خود طلب میکند.این مردان بزرگ
میتوانند از فدراسیون فوتبال تا لایههای زیرین که اصحاب رسانه هم در
برگیرنده آن هستند این مجموعه بزرگ و تاثیرگذار را تشکیل بدهند.
کرش،مردی که گفته میشود 48 ساعت دیگر به طور رسمی سرمربی تیم ملی کشورمان میشود طبق برنامهای که از قبل طراحی کرده بود به کشورمان آمد و طبق برنامه هم ایران را ترک کرد.او قبل از اینکه راهی کشورش بشود سر راه بازی تیم ملی کشورمان و تیم ملی روسیه را هم خواهد دید تا احیانا بهتر با زوایای کار آشنا بشود.
کرش مرد بزرگی است؛این را میتوان از کارنامه وی فهمید.نیازی نیست که عباس ترابیان و علی کفاشیان تابلو در دست بگیرند و فتوحات این مربی بزرگ و نامدار را به استحضار برسانند.کرش یک مربی بزرگ است و میتوان مدعی شد بزرگترین مردی است_با احترام به بلاژویچ و ایویچ_ که پس از انقلاب به کشورمان سفر کرده است.
مرد بزرگ قطعا آدمهای بزرگ را هم کنار خود طلب میکند.این مردان بزرگ میتوانند از فدراسیون فوتبال تا لایههای زیرین که اصحاب رسانه هم در برگیرنده آن هستند این مجموعه بزرگ و تاثیر گذار را تشکیل بدهند.طی این مدت که ماجرای حضور کرش در فوتبال ایران سرزبانها افتاد عباس ترابیان رفتاری کاملا حرفهای داشت.اومعتقد بود اصحاب رسانه نباید طوری رفتار کنند که برای این مربی بزرگ به قول معروف بازار گرمی بشود؛رفتاری که هرگز از سوی اصحاب رسانه رعایت نشد.
اوج بی توجهی به خواسته درست ترابیان زمانی رخ داد که این مربی برای تماشای محل تمرینش راهی کمپ تیمهای ملی شد.عدهای بی توجه به شخصیت حرفهای سوالهایی از مرد بزرگ پرسیدند که حتی ممکن است وی را در همکاری با فوتبال ایران دچار تردید کند. اوج فاجعه آن جا رخ داد که قرار شد عدهای از همکاران به اصلاح حرفهای ما سوالهای خود را از کرش بپرسند.
در حالی که به نظر میرسید سوالهای بسیار کلی و کاملا فنی باشد برای نمونه سوالهایی درباره نتایج ایران در جام ملتهای آسیا، اما یکی از پرسشگران درباره مزه چلوکباب ایرانی از کرش پرسید!
سوال ،سوال فان و جذابی است اما آیا پرسش این سوال در اولین برخورد کرش با خبرنگاران ایرانی جایز بود؟ کرش زمانی که به خلوت خود رفت چه ذهنیتی از خبرنگاران ایرانی در ذهن خود متبادر ساخت؟ البته ماجرا به همین جا ختم نشد. یکی دیگر از دوستان برگهای در دست گرفت و قصد داشت آن را در اختیار کرش قرار دهد تا وی روی آن این گونه حک کند(I love you iran) چند تن از مسئولان فدراسیون فوتبال که حیرت زده شده بودند اجازه این کار را ندادند تا رویارویی مرد پرتغالی با چند تن از خبرنگاران ایرانی به همین جا ختم بشود. یکی تلفن همراهش را به سوی کرش میگیرد و میگوید سردبیر ما میخواهد به شما تبریک بگوید که ترابیان در واکنش به این رفتار غیر حرفهای میگوید: خجالت بکش آقا مگر کریسمس است که میخواهد تبریک بگوید!
احتمالا اگر جلسه سرپایی ادامه داشت دوستان یقه کت کرش را به سمت خود میکشیدند و از اومیخواستند چند عکس یادگاری هم با آنها بیندازد!شکر خدا کرش با اصرار ترابیان زود از کمپ خارج شد تا آبروریزی بیش از این نشود.
شاید این اتفاقات از دیدگاه دوستان انقاق خاصی نباشد اما میتوان این رفتار را نوعی آبروریزی نرم دانست که ناشی از نابلدی دوستان در رفتار با خارجیهایی است که وارد فوتبال ایران میشوند.این درست که کرش مرد بزرگی است و در دنیای فوتبال صاحب نام و اعتبار ویژهای است اما آیا اصحاب رسانه که تاثیر گذارترین اجزای ورزش به خصوص فوتبال محسوب میشوند باید این گونه با چهرههای نامدار رفتار کنند؟آیا معنی این کار کوچک کردن شخصیت ملی نیست؟
نظیر همین اتفاق متاسفانه در امارت هم رخ داد...زمانی که روبینیو این چهره نامدار فوتبال جهان و برزیل یک روز قبل از بازی با ایران قصد داشت وارد زمین بشود تا همراه دیگر بازیکنان این تیم تمرین کند عدهای از دوستان با چنان شدتی به سمت او هجوم بردند که نزدیک بود او میان دست و پا له بشود!
رجا نیوز