تفریح و سرگرمی

لطفا قهقه نزنید!! و با تمام وجود از این همه تنوع لذت ببرید

تفریح و سرگرمی

لطفا قهقه نزنید!! و با تمام وجود از این همه تنوع لذت ببرید

دو همسفر

کشتی در طوفان شکست و غرق شد . فقط دو مرد توانستند به سوی جزیره ی کوچک بی آب و علفی شنا کنند و نجات یابند.
دو نجات یافته دیدند هیچ نمی توانند بکنند، با خود گفتند بهتر است از خدا کمک بخواهیم .
بنابراین دست به دعا شدند و برای این که ببینند دعای کدا م بهتر مستجاب می شود به گوشه ای از جزیره رفتند.
نخست، از خدا غذا خواستند . فردا مرد اول، درختی یافت و میوه ای بر آن، آن را خورد . اما مرد دوم چیزی برای خوردن نداشت.
هفته بعد، مرد اول از خدا همسر و همدم خواست، فردا کشتی دیگری غرق شد، زنی نجات یافت و به مرد رسید. در سمت دیگر، مرد دوم هیچ کس را نداشت.
مرد اول از خدا خانه، لباس و غذای بیشتری خواست، فردا، به صورتی معجزه آسا، تمام چیزها ییکه خواسته بود به او رسید. مرد دوم هنوز هیچ نداشت.
دست آخر، مرد اول از خدا کشتی خواست تا او همسرش را با خود ببر د . فردا کشتی ای آمد و درسمت او لنگر انداخت، مرد خواست به همراه همسرش از جزیر ه برود و مرد دوم را همانجا رها کند .
پیش خود گفت، مرد دیگر حتما شایستگی نعمت های الهی را ندارد، چرا که درخواستهای او پاسخ داده نشد، پس همینجا بماند بهتر است.
زمان حرکت کشتی، ندایی از آسمان پرسید: چرا همسفر خود را در جزیره رها می کنی؟
پاسخ داد : این نعمت هایی که به دست آورده ام همه مال خودم است، همه را خود درخواست کرده ام.
درخواست های او که پذیرفته نشد، پس لیاقت این چیزها را ندارد.
ندا، مرد را سرزنش کر د : اشتباه می کنی . زمانی که تنها خواسته او را اجابت کردم، این نعمت ها بهتو رسید.
مرد با حیرت پرسید: از تو چه خواست که باید مدیون او باشم؟
ندا پاسخ داد: از من خواست که تمام خواسته های تو را اجابت کنم!
باید بدانیم که نعمت هامان حاصل درخواست های خود ما نیست، نتیجه دعا ی دیگران برا ی ماست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد