یه نگاهی بندازم...وای خدا جون چه بلنده هفت
طبقه... ای بابا تو هم که اون پایین ایستادی... خوب شد اومدی...
بهت که گفته بودم خودم را فقط برای تو خواهم کشت تا بفهمی چقدر دوستت
دارم... آهای نگاه کن من هستم عاشقت شناختی؟ دیگه تموم شد. تمومش می کنم خودم را
می اندازم پایین می خواستم تو اطاق خودم را دار بزنم راستش ترسیدم طناب پاره بشه
سقف بریزه بعد بابام مجبورم کنه این همه راه برم تا محله دیگه گچ بخرم و بیام سقف
را گچ بگیرم بعد دستم را بگیره ببره پیش حسن مکانیک دوستش... تو که میدونی من
حوصله کار کردن ندارم درس هام میمونه... تو مکانیکی هم آنقدر صدا هست که نمیشه
صدای آهنگ را از گوشی شنید یا درس خوند ..در ضمن بابا حتما بهم ناهار و شام نمیداد
و میگفت پسر گشنگی نکشیدی تا عاشقی یادت بره....
گوش کن دیگه تحمل ندارم می خوام خودم را فقط بخاطر تو بندازم پایین
خوبه...خوبه بیخودی گریه نکن به صورتت چنگ ننداز آرایشت پاک می شه من که پول ندارم
برات روژ گونه و روژ لب بخرم تو هم که هر روز وقتی میای بیرون باید آرایش کرده
باشی .
آهای دختر خوشگل نیگا کن می خوام خودم را بندازم از این بالا پایین
بذار وقتی مردم گریه کن به صورتت چنگ بنداز حالا زوده وقتی موهات را می کشی و زار
میزنی مواظب باش آرایش موهات خراب نشه
خودت گفتی تازه آرایشگاه بودی مگه نه؟؟؟
خوبه...خوبه... نشین رو علف ها روپوشت کثیف می شه وقتی خبرنگارها
اومدند بگو که من بخاطر تو خودم را انداختم رو آسفالت خیابون یادت نره وقتی من
مردم می فهمی چقدر عاشقت بودم آخه تو خیلی خوشگل هستی دیگه گریه نکن حرف گوش کن
برو عقب کنج اون دیوار اونور خیابون
نمی خوام له شدن منو ببینی برو...برو...
ای بابا چی دارم می گم امتحان ها نزدیک شده از بس درس خوندم مثل این
که قاطی کردم اصلا واسه چی اومدم پشت بوم؟؟؟ آهان بابا
ملحفه هارو شسته داده پهن کنم رو بند به من چه؟؟
من فقط یه عاشق هستم رخت شور که نیستم
زورت به مامان نمی رسه به من می گی
رخت هارو پهن کنم...باید زودتر برم پایین ناهار حاضره
ناهارم را بخورم بشینم درس ریاضی بخونم...آهای با تو هستم دختر خوشگل
محل .. درسم که تموم شد من سر کوچه هستم با بچه ها بازم بیا می خوام
ببینمت....باشه؟؟؟؟
نتیجه اخلاقی:هر وقت رفتی بالا پشت بوم جو نگیرتت