تفریح و سرگرمی

لطفا قهقه نزنید!! و با تمام وجود از این همه تنوع لذت ببرید

تفریح و سرگرمی

لطفا قهقه نزنید!! و با تمام وجود از این همه تنوع لذت ببرید

داستانهای کوتاه

بوسه

 

دست به سینه به چارچوب‌ پنچره تکیه داده بود

و مناظر زیبا را از نظر می گذراند.

آن دور ها درختی را دید که سال ها قبل زیر سایه ی

آن نشسته و

 اولین بوسه ی عشق را از لب معشوق

چشیده بود.

و بقیه بوسه ها که همه از روی هوس بود!!!

بوسه

 

دست به سینه به چارچوب‌ پنچره تکیه داده بود

و مناظر زیبا را از نظر می گذراند.

آن دور ها درختی را دید که سال ها قبل زیر سایه ی

آن نشسته و

 اولین بوسه ی عشق را از لب معشوق

چشیده بود.

و بقیه بوسه ها که همه از روی هوس بود!!!

 

 

سارا

 

سارا؟ سارا؟ کجایی؟

زن، نزد مرد رفت.کنارش نشست.

دست توی موهای او برد:می دونی چند ساله که

دیگه منو به این اسم صدا نزدی؟!!

مرد بعد از مدت ها دست زن را در دست

گرفت:متاسفم.هر کاری کردم اسمت یادم نیومد.

مکث کرد و با تعجب پرسید:مگه تو اسم دیگه ایی هم داشتی؟!!

زن، دست مرد را به سینه فشار داد.آن را بوسید و با صدای

بغض آلودی گفت:دیگه مهم نیست.


تازگی!!!

 

 

زن به نقطه ایی خیره شد:خیلی دلم می خواد منو تو آغوشت

بگیری.نوازشم کنی و بگی که دوستم داری.

آهی کشید:درست مثل وقتی که جوون بودم.

 

 

یه چیزی بگو!!!

 

پسر راه دختر را سد کرد:یه چیزی بگو.خواهش می کنم.

جوابش یک کلمه ست.آره !؟

اشک درچشم دختر جمع شد.لبانش لرزید.

پسر ، سر پایین انداخت:عذر می خوام.

 و از کنار او گذشت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد