اگر شما هم از کاربران فیسبوک باشید حتما تبلیغات مختلفی را در کناره های این سایت دیده اید و مطمئنا در گوشه هر تبلیغ علامت ضربدری را نیز دیده اید که با استفاده از آن میتوانید تبلیغات را از روی صفحه بردارید. اما تا کنون فکر کرده اید که این حذف تبلیغات برای چیست؟ آیا مدیران این شبکه اجتماعی از چشم و ابرو شما خوششان می آید که کلید حذف تبلیغات را در کنار هر تبلیغی قرار داده اند؟ من که با تحقیقاتی که انجام دادم اینطور فکر نمی کنم. حالا چرا؟؟؟
راننده کامیونی وارد رستوران شد. دقایی پس از این که او شروع به غذا خوردن کرد، سه جوان موتورسیکلت سوار هم به رستوران آمدند و یک راست به سراغ میز راننده کامیون رفتند.
بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن، اولی سیگارش را دراستکان چای راننده خاموش کرد. راننده به او چیزی نگفت.
دومی شیشه نوشابه راروی سر راننده خالی کرد و باز هم راننده سکوت کرد.
وقتی راننده بلند شد تاصورتحساب رستوران را پرداخت کند، نفر سوم به پشت او پا زد و راننده محکم به زمین خورد، ولی باز هم ساکت ماند.
دقایقی بعد از خروج راننده از رستوران یکی از جوانها به صاحب رستوران گفت: چه آدم بی خاصیتی بود، نه غذا خوردن بلد بود، نه حرف زدن و نه دعوا!
رستورانچی جواب داد: از همه بدتر رانندگی بلد نبود، چون وقتی داشت می رفت دنده عقب، 3 تا موتور نازنین را له کرد و رفت!!!
قانون صف:اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.
قانون تلفن:اگر شما شماره ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.
قانون تعمیر:بعد از این که دست تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.
قانون کارگاه:اگر چیزی از دست تان افتاد، قطعاً به پرت ترین گوشه ممکن خواهد خرید.
قانون معذوریت:اگر بهانه تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین تان، دیرتان خواهد شد.
قانون حمام:وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.
قانون روبرو شدن:احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می یابد.
قانون نتیجه:وقتی می خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی کند، کار خواهد کرد.
قانون بیومکانیک:نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.
قانون تئاتر:کسانی که صندلی آنها از راه روها دورتر است دیرتر می آیند.
قانون قهوه:قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس تان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.
1 – اگر یک خانم مشغول رانندگی باشد و ناگهان متوجه شود که ترمز خودرو اش بریده و نمی گیرد چکار می کند؟
الف ) قبل از اینکه هیچ حادثه ای روی دهد او پشت فرمان سکته کرده و راهی دیار باقی می شود.
ب ) سعی می کند یک ایستگاه اتوبوس پیدا کند و با زدن خودرو اش به مردم داخل ایستگاه آن را نگه دارد.
ج ) در همان حال با همسرش تماس می گیرد و از او کمک می خواهد.
د ) سفره ابولفضل نذر می کند که زنده بماند.
2 – هنگامی که یک خانم راهنمای سمت چپ خودرواش را می زند ، این به چه معناست؟!
الف ) یعنی می خواهد به سمت راست برود.
ب ) یعنی می خواهد شیشه سمت چپ خودرواش را پایین بیاورد.
ج ) یعنی می خواهد پشت فرمان موبایلش را درآورده و با همسرش تماس بگیرد.
د ) یعنی می خواسته برف پاک کن را بزند.
3 – اگر یک خانم در حین رانندگی بخواهد از بین دو خودروی در حال حرکت عبور کند چکار می کند؟!
الف ) بعد از از بیخ کندن آیینه بغل جفت خودروها از بینشان عبور می کند.
ب ) اول به خودروی سمت راست می کوبد بعد به خودروی سمت چپ سپس با همسرش تماس می گیرد.
ج ) ابتدا جوری به خودروی سمت راست می زند که او منحرف شود و به خودروی سمت چپ برخورد کند سپس از روی دو خودرو عبور میکند.
د ) یک بوق می زند و راننده دو خودرو تا متوجه می شوند او خانم است سریعا به او راه می دهند که برود.
1 – اگر یک خانم مشغول رانندگی باشد و ناگهان متوجه شود که ترمز خودرو اش بریده و نمی گیرد چکار می کند؟
الف ) قبل از اینکه هیچ حادثه ای روی دهد او پشت فرمان سکته کرده و راهی دیار باقی می شود.
ب ) سعی می کند یک ایستگاه اتوبوس پیدا کند و با زدن خودرو اش به مردم داخل ایستگاه آن را نگه دارد.
ج ) در همان حال با همسرش تماس می گیرد و از او کمک می خواهد.
د ) سفره ابولفضل نذر می کند که زنده بماند.
2 – هنگامی که یک خانم راهنمای سمت چپ خودرواش را می زند ، این به چه معناست؟!
الف ) یعنی می خواهد به سمت راست برود.
ب ) یعنی می خواهد شیشه سمت چپ خودرواش را پایین بیاورد.
ج ) یعنی می خواهد پشت فرمان موبایلش را درآورده و با همسرش تماس بگیرد.
د ) یعنی می خواسته برف پاک کن را بزند.
3 – اگر یک خانم در حین رانندگی بخواهد از بین دو خودروی در حال حرکت عبور کند چکار می کند؟!
الف ) بعد از از بیخ کندن آیینه بغل جفت خودروها از بینشان عبور می کند.
ب ) اول به خودروی سمت راست می کوبد بعد به خودروی سمت چپ سپس با همسرش تماس می گیرد.
ج ) ابتدا جوری به خودروی سمت راست می زند که او منحرف شود و به خودروی سمت چپ برخورد کند سپس از روی دو خودرو عبور میکند.
د ) یک بوق می زند و راننده دو خودرو تا متوجه می شوند او خانم است سریعا به او راه می دهند که برود.
ادامه مطلب ...زن مدل هارد دیسک: همه چی یادش میمونه، تا ابد!
زن مدل رم (RAM): از دل برود هر آن که از دیده برفت!
زن مدل ویندوز: همه میدونن که هیچ کاری رو درست انجام نمیده، ولی کسی نمیتونه بدون اون سر کنه!
زن مدل اکسل: میگن خیلی هنرها داره ولی شما فقط برای نیازهاتون ازش استفاده میکنین!
زن مدل اسکرین سیور: به هیچ دردی نمیخوره ولی حداقل حوصله آدم باهاش سر نمیره!
زن مدل سروِر (Server): هر وقت لازمش دارین مشغوله!
زن مدل مولتیمدیا: کاریه!
یه دختر خوب هیچ وقت زودتر از اینکه از شیر بگیرنش عاشق نمی شه.
یه دختر خوب بیشتر از 3 ساعت تو حموم نمی مونه.
یه دختر خوب وقتی بلد نیست رانندگی کنه چرا باید زور بزنه و با گل پسرا کل کل کنه.
یه دختر خوب توی روی مامانش وا نمیسته و به خاطر قراری که داره ( سرکاره) 100000 تا دروغ نمی گه.
یه دختر خوب از مثلا 6 ساعت وقت کلاس خودش 5 ساعتش رو نمی پیچونه.
یه دختر خوب یواشکی دست تو جیب باباش نمی کنه.
یه دختر خوب دستمال دماغ باباشو بر نمی داره بندازه رو سرش مثل روسری.
یه دختر خوب با همسایشون که خوشگل تره لج نمی شه.
یه دختر خوب به خاطر پوست و رنگ بدنش باباشو انقدر تو خرج نمی اندازه.
یه دختر خوب وقتی معنی ترانه های خارجی رو نمی دونه مجبور نیست که واسه کلاسش اونا رو گوش بده.
یه دختر خوب توی قرار با پسر کلاس زورکی نمی آد و بابای کارمند بیچاره اش رو مدیر عامل یا رئیس قلمداد نمی کنه.
ادامه مطلب ...
ای دبستانی ترین احساس من
خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن مانا ترند
درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه وکلاغ
روبه مکارو دزد دشت وباغ
روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی با هوش بود
فیل نادانی برایش موش بود
با وجود سوز وسرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن میدرید
تا درون نیمکت جا میشدیم
ما پرازتصمیم کبری میشدیم
پاک کن هایی زپاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستان ما از آه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود
مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی با پا روی برگ
همکلاسیهای من یادم کنید
بازهم در کوچه فریادم کنید
همکلاسیهای درد و رنج و کار
بچههای جامههای وصلهدار
بچههای دکه خوراک سرد