شنیدم قصابئ محلتونو دزد برده اس دادم ببینم جــیگــ ـر منو نبردن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * من بی بهانه و هوسی عاشقت شدم ! هر چند که نیستی به یادت هستم
با هر تپیدن و نفسی عاشقت شدم !
حالا من و خیال تو هر شب نشسته ایم
یک شهر شاهدند بسی عاشقت شدم!
من چشم به ره در انتظارت هستم
من بی تو وجود خویش را نشناسم
چون آینه محتاج نگاهت هستم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * چه خوشبختم من که دستان من بوی تو می دهد هنوز...!!
“دلتنگى” حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره تمنای بودنش رامیکند * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تمـــام ماجرای من برای تو سه واژه شد مــن و ...
دلتنگتم
سه واژه جدا
شب و ...
هـــوای تـــو...