تفریح و سرگرمی

لطفا قهقه نزنید!! و با تمام وجود از این همه تنوع لذت ببرید

تفریح و سرگرمی

لطفا قهقه نزنید!! و با تمام وجود از این همه تنوع لذت ببرید

میدونی یه توپ دارم قلقلیه یعنی چی؟؟

یه توپ دارم قلقلیه *** سرخ و سفید وآبیه
میزنم زمین هوا میره *** نمی دونی تا کجا میره !
من این توپ را نداشتم *** مشقام و خوب نوشتم
بابام به من عیدی داد *** یه توپ قلقلی داد

اکنون بریم سراغ محتوای این شعر کودکانه :توپ قلقلی منظور شخصیت قابل

تغییر تاثیر پذیر آدمی می باشد . که هر طوری بخواهیم میتوانیم آن را
تغییر رفتاری بدهیم.

یه توپ دارم قلقلیه *** سرخ و سفید وآبیه
میزنم زمین هوا میره *** نمی دونی تا کجا میره !
من این توپ را نداشتم *** مشقام و خوب نوشتم
بابام به من عیدی داد *** یه توپ قلقلی داد

اکنون بریم سراغ محتوای این شعر کودکانه :توپ قلقلی منظور شخصیت قابل

تغییر تاثیر پذیر آدمی می باشد . که هر طوری بخواهیم میتوانیم آن را
تغییر رفتاری بدهیم.
سرخ و سفید و آبی :
سرخ = عصبانیت و خشم و غضب آدمی منظور است.
سفید = فطرت پاک و صلح دوستی و آرام آدمی است.
آبی = حالت رمانتیک و رویایی و آرمانی و آسمانی آدمی است (به همین
منظور لباس پلیس آبیست چون رنگ آبی نشاط آور و آرام بخش است)
در تربیت صحیح انسان : مربی می بایست این 3 حالت را با هم مخلوط کرده
و درهم بیامیزد تا یک معجونی بدست آید به نام اعتدال. یعنی بجا آرام و به
جای خودش غضبناک و در مواقع خود رمانتیک و رویایی.
میزنم زمین هوا میره:
اگر خودت را زمین نزنی و متواضع نباشی هرگز بلند نخواهی شد.
انسان همانند توپ می مانند وقتی تواضع داشت و با تکبر خود ------ کرد
آنوقت لیاقت و قدرت پیدا می کنه تا آسمون بلند بشه بالا بره . پس در
تواضع و خاکی بودن رشد و ترقی و تعالی نهفته است .
نمی دونی تا کجا میره ؟!
انسان نمیتواند تصور کند که با تواضع و بی ریایی خود می تواند به
جایی برسد که در تمام قلبهای آدمیان رخنه کرده و حکومت بر دلها داشته
باشد و همه او را دوست بدارند .
من این توپ را نداشتم :
یعنی من این فهم و اندیشه را نداشتم که اگر تواضع داشته باشم و با
مردم مردمی برخورد کنم و خاکی باشم چقدر می توانم بالا برم و ترقی کنم .
با این تربیت پدرانه به این توپ ( فهم ) رسیدم.
مشقام و خوب نوشتم :
یعنی به تجارب بزرگان خودم توجه کافی داشتم و راهی را پیمودم که آنان
نشانم دادند و کاری را کردم که آنان به من موعظه کردند . مشق ( گوش دادن
به سخن و موعظه بزرگترها)
بابام به من عیدی داد.
منظور از بابا ( مربی ؛ موعظه , عقل , تجربه ؛ اندیشه خوب)
عیدی ( راه و منش و روش صحیح و متواضعانه )
عیدی داد : چون مشقامو خوب نوشتم لایق عیدی گرفتن شدم. یعنی:
پدرم ؛ پول مفتی به کسی نمی ده.
پدرم ؛ بی دلیل جایزه نمیده.
پدرم در برابر عمل خوب من دست به جیب می شه
پدرم به من نگاه می کنه اگر من به وظیفه ام خوب عمل کنم او هم جایزه
خوبی به من عطا می کنه.
و در پایانSad یه توپ قلقلی داد) پدر عزیزم با تجربه و درس زندگی و
تواضع یک شخصیت قلقلی ( قابل موثر ) از من ساخته است تا در تمام کوره
راهها پست و بلند زندگی راهم را ادامه بدهم و تمام دست انداز ها و موانع
زندگی را پشت سر بگذارم و توقف نکرده وبا تمامی سرعت به طرف هدف به پیش
بروم و از موانع به پرم تا به دروازه هدف برسم .
و من این شخصیت تربیت شده را همیشه مدیون پدرم می باشم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد